سلامت نیوز:تخصصگرایی یعنی مهارتورزی در رشتهای خاص. یعنی پایبند بودن به تخصصی که فرا گرفتهایم. این مسئله تا آنجایی اهمیت دارد که در کتاب آسمانی ما و نیز روایات منقول از ائمه هم به آن تاکید شده است.
به گزارش سلامت نیوزعلیرضا مهدوی كارشناس ارشد محیطزیست در روزنامه قانون نوشت ؛قرآن کریم، مسلمانان را از «رشته کردن پنبههای ریسیده» و هدر دادن زحمات گذشته برحذر میدارد. همراه شدن ویژگی تخصص در کنار تعهد مبین این نکته است که فقط متعهد بودن کافی نیست و برای موفقیت در فعالیتها باید متخصص و ماهر هم بود.
دراین میان یکی از عرصههایی که از عدم پایبندی به تخصصها دچار ضرر و زیان فراوان شده است، عرصه محیطزیست است. متاسفانه زیانهای وارده چنان عظیم و متعدد بودهاند که بر طرف کردنشان کاری سخت و زمانبر و نیاز به علم، تجربه و سالها دوندگی و کار تخصصی دارد. امروزه در کشور در حال توسعهای چون ایران، بسیاری از قوانین زیستمحیطی به خاطر مواردی مانند رشد اقتصادی شهرها و روستاها و نیز اشتغالزایی نادیده گرفته میشوند و در نتیجه، آسیبهای بسیار شدید و جبرانناپذیری را بر بدنه محیطزیست کشور وارد میکنند.
در این بین تشکلهای غیر دولتی مرتبط با علوم محیطزیست و همین طور فعالان محیطزیستی به واسطه گسترش شبکههای مجازی، قابلیت دسترسی فراوانی به یکدیگر در جایجای جهان دارند و اگر بخواهند میتوانند به کمک یکدیگر بیشترین میزان عملکرد را داشته باشند. اما آنچه در سالهای اخیر شاهد آن بودیم و هستیم، رویکردی بسیار متفاوت بوده است. یکی از بزرگترین مشکلاتی که در اغلب NGOهای کشور وجود دارد، عدم تخصصگرایی و در مقابل، دادن تخصصیترین نظرات بدون کارشناسی صحیح دیدگاهها و انتقال آن به جامعه است.جالب است که گاه دیده شده بهطور مثال از کمک مالی کارخانهای که آب زایندهرود را ربوده به عنوان اسپانسر استفاده میکنند و در عوض برای زایندهرود طومار جمع میکنند! مشکل بزرگتر خود سازمانی است که متولی محیط زیست کشور است یعنی سازمان حفاظت محیط زیست.
در واپسین روزهای سال 93 و در پی نشستی که سازمان محیطزیست با این انجمنهای مردمی داشت، به تخصصینشدن تشکلها به عنوان یکی از مشکلات این حوزه اشاره شده و گفته شد که: «تشکلهای زیستمحیطی عموما تخصصی نبوده و در تمامی حوزهها فعالیت میکنند در حالی که در تمام دنیا تشکلها به سمت تخصصی شدن پیش میروند.»
این نگرانی از جانب سازمانی است که تا بهحال و در مقام ریاست هیچ کدام از مدیرانش محیطزیست نخواندهاند. یکی پزشک بود و دیگری زمینشناس و یا متخصص ایمونولوژی. چگونه سازمانی که خود به تخصصگرایی و افراد متخصص هیچ اعتقادی ندارد میتواند چنین خط مشیای برای دیگران تعیین کند؟ پروژههایی که میتوانند درصورت واگذاری به متخصصان هر رشته چه فرد باشند و چه تشکل و یا دانشگاه، به بهترین شکل به اجرا درآیند و بهترین نتیجه و بازخورد را داشته باشند به واسطه سیاستهای غلط، تنها یا به دانشگاهها و استادان واگذار میشوند و یا به تشکلهایی که نامی از نامهای محیطزیست را یدک میکشند. در این میان به تخصص این گروهها کمترین توجه اعمال میشود و تنها چیزی که برطبق سیاستها و مقررات پوسیده سازمان محیط زیست اهمیت دارد فرد نبودن و یا وابسته بودن به یک دانشگاه یا تشکل مردمی است.
این سیاست غلط مشکل دیگری را نیز با خود به همراه آورده است و آن هم متولد شدن به اصطلاح استادان جدید یکی پس از دیگری است. دانشجویان با پشت سر گذاشتن مراحل ابتدایی در سطح دکترا و درحالی که هنوز در مراحل گذراندن پایاننامه هستند، خود میتوانند تدریس کنند و البته پروژه بگیرند. رفتارهای غیرعلمی برخی از این به اصطلاح استادان و البته دانشگاهها چنان عوامگرایانه است که حیرتزده میمانیم. اشتباهی که همواره در ذهن برخی از استادان و حضرات وجود دارد، همچنان بر آن است که یک فرد میتواند در زمینههای مختلف نظرات خود را اعلام کند. نام برخی از استادان مشخصا در پای اکثر مقالات و پایاننامهها از خاک و آب تا حشره و پرنده درج شده است.
اما باید این نکته را قید کرد که امروز برای هر کدام از قسمتهای علم گسترده محیط زیست تخصصی وجود دارد و یک بومشناس نمیتواند نظر تخصصی در حوزه آلودگیهای زیستمحیطی ارائه دهد، یا حتی بسیار تخصصیتر فردی است که در مطالعه پیرامون جانور یا گروهی از جانوران خاص (مثلا پرندگان) تخصص حاصل کرده و نمیتواند و نباید نظری در زمینه پستانداران و یا خزندگان بدهد. چگونه ممکن است یک فرد، با یک حد اطلاعات مشخص در همه علوم محیط زیستی نظرات جامع و کامل عرضه کند. بهراستی اگر واقعا بررسی و نوشتن در مورد مقوله وسیعی به نام محیط زیست به همین سادگی و آسودگی است، لزوم پرورش کارشناسان مختلف محیطزیست در کشور چیست؟
مسئله دیگر اخلاق علمی و البته زیستمحیطی است که مانند مورد تخصصگرایی رعایت نمیشود. اخلاق علمی مجموعهای از آداب و اصول اخلاقی است که قرار است توسط تمام اعضای یک جامعه علمی در فرآیند استفاده، تولید و نشر دانش رعایت شود. مراكز علمی و پژوهشی باید به مقوله اخلاق در علم محیط زیست نیز بپردازند. درواقع مراكز علمی و پژوهشی مانند دانشگاهها علاوه بر آموزش، پژوهش و تولید علم، مهمترین كانون فرهنگپذیری، انتقال و بازتولید ارزشهای فرهنگی در سطح ملیاند. این در حالی است كه اخلاق علمی نیز به مفاهیم فرهنگی و ارزشی ارتباط دارد و در ماهیت خود، نوعی آموزش است كه به منظور تربیت انسانها و تشكیل مهارتها در آنان طراحی میشود.
اخلاق حرفهای و علمی به اصول و ارزشهای اخلاقی یك نظام حرفهای می پردازد و ناظر بر فعالیتهایی است که افراد در حیطه حرفهای خودشان انجام میدهند. سرقتهای ادبی و علمی و نیز ارائه کردن کار دیگران به نام خود در پروژهها و تحقیقاتی که هیچ صلاحیت و تخصصی در انجام آن ندارند از مصادیق عدم رعایت اخلاق علمی است. همچنین اخلاق زیستمحیطی با دغدغههای جهانی سروكار دارد مانند: رابطه انسان با محیط زیست و تعهد به حفظ منابع برای نسلهای آتی، حفظ و نگهداری حیات وحش و غیره. شخصی که در مورد محیط زیست و حیات وحش مطالعه میکند تمام تلاش و پژوهشش باید در جهت رفع مشکل موجود در آن حوزه باشد اما متاسفانه بسیاری از مشکلات محیط زیست راهی برای کسب درآمد از طریق پروژههای زودهنگام و نیز بالارفتن از نردبان رتبه و درجه شغلی شدهاند. فاجعهبارتر آن که گاه افرادی متولی و رسیدگی به مشکلات زیستمحیطی میشوند که به هیچ وجه صلاحیت انجامش را حداقل از نظر تحصیلات و رتبه ندارند. نظیر چنین اعمالی در سالهای گذشته به کرات صورت گرفته است.
در نهایت باید گفت میتوان تمامی معضلات و مشکلات زیست محیطی کشورمان را با نگاهی تخصصیتر و در کنار پشتیبانی فرهنگی جامعه حل کرد، و این میسر نخواهد بود مگر زمانی که هر فرد در جایگاه خود قرار گیرد.
نظر شما